بله برون عمو امین
سلام گلم، ١٢ اردیبهشت بله برون عمو امین و غزاله جون بود.روز قبلش مامان جون رو عمل کرده بودن و تازه اومده بود خونه ما.خلاصه همه چیز درهم و برهم.خاله ویدا و عزت خاله مثل همیشه تنهامون نگذاشتن و خودشونو رسوندن .فکر کردم اگر شمارو نبریم واسه خودت راحت تره .چون مهمونی رسمی بود و گفتیم بهتره شما پیش خاله ویدا بمونی .عصر آماده شدیم و با بابا احسان رفتیم اول کیک رو از کوک گرفتیمو بعد رفتیم.ما خیلی زود رسیدیم .بقیه یکساعت بعد از ما رسیدن .چون ماشین باباجون تو اتوبان خراب شده بود و همه منتظر بودن.شب خوبی بود همه چیز با سلیقه درست شده بود و بهمون خوش گذشت فقط جات خیلییییی خالی بود اصلا عادت نداریم بدون شما جایی بریم .شنیدم خیلی با خاله ویدا و الی باز...
نویسنده :
آذین نورعلیشاهی
16:03